چه زیباست باز گشت به سوی او...

 

چند دقیقه پیش شاهد یک مرگ بودم. 

مرگی زیبا 

با غرور 

آماده 

از نگاهش فهمیدم آب می خواد 

آب  آب  آب 

نمی دون چرا با خوردن آب آروم نگرفت و بیش تر به خودش پیچید 

واسش شعر خوندم 

آروم شد  

نگاهم کرد 

لالایی خوندم 

بال هاشو باز کرد 

بال زد 

پای چپش رو تکون داد 

نمی دونم چند بار 

بال هاشو بست 

پف کرد 

سینشو به جلو داد 

پاهاشو توی هم قلاب کرد 

کشیده شد 

با غرور 

تموم کرد... 

 

و رفتن به سوی او چه زیباست...

نظرات 2 + ارسال نظر
نئو دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:14 ب.ظ http://cruel-life.blogsky.com/

البته مردن داریم تا مردن.....

ساسان پنج‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:45 ب.ظ http://sasan47.blogfa.com

سلاسلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد